به میزبانی کتابخانه مرکزی پارک شهر برگزار شد:
نقد و بررسی کتاب «پروانه ها گریه نمی کنند» با حضور نویسنده اثر
نشست نقد و بررسی کتاب «پروانه ها گریه نمیکنند» با حضور مرضیه اعتمادی،نویسنده اثر در کتابخانه مرکزی پارک شهر برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان تهران؛ بیست و چهارمین جلسه پایگاه نقد کتابخانه مرکزی پارک شهر با بررسی کتاب «پروانه ها گریه نمی کنند» با حضور مرضیه اعتمادی، نویسنده اثر ، خسرو باباخانی؛ منتقد اثر ،نویسندگان، خبرنگاران و اعضای فعال در سالن جلسات کتابخانه مرکزی پارک شهر برگزار و بهصورت زنده از طریق فضای مجازی نیز پخش شد.
کتاب «پروانه ها گریه نمیکنند»سرشار از تکنیک های فوق العاده ای در داستان نویسی است
خسرو باباخانی، نویسنده و منتقد در این نشست گفت: کتابخانه مرکزی پارک شهر با داشتن پایگاه دائمی نقد وبررسی کتاب اقدامی ارزشمند در خصوص ترویج فرهنگ کتابخوانی انجام داده و از این حجم فعالیت کتابخانه مرکزی پارکشهر تشکر میکنم و درباره کتاب «پروانهها گریه نمیکنند» باید بگویم یکی از بهترین عنوانها برایش انتخاب شده است. این کتاب اسمی دارد که در سطح اشاره مستقیم به محتوا ندارد و اسمی شاعرانه و تاثیرگذار است.
وی افزود: خانم اعتمادی جملهای را در همه فصلها تکرار میکنند که حالت آونگ دارند و تکنیک فوقالعادهای در داستاننویسی است که اینجا هم استفاده شده است. نام پروانه هم در همه فصلها آمده که از زیباییهای کار است.
این داستاننویس ادامه داد: از نثر زنانه و عاشقانه کتاب نمیشود گذشت و از این نظر هم «پروانهها گریه نمیکنند» خیلی ویژه است. اگر یک کاری من را خیلی سر شوق بیاورد میایستم و به افتخارش دست میزنم. وقتی به روایت آقای کیانی رسیدم بسیار مشعوف شدم و هم زندگی این فرد و هم کاری که دارند انجام میدهند برایم جذاب بود.
باباخانی تصریح کرد: من صحبت از رنج انسانها میکنم ولی اگر کنار هم نباشیم، رنجها حل نمیشوند و بلکه عمق پیدا میکنند. هر اثر دست بشر را میشود بهتر نوشت و این چراغ اول است و امیدوارم نویسنده این کتاب در ادامه این روند، بهتر پیش برود.
تلاش برای جامعیت و تنوع در روایت ها
مرضیه اعتمادی نویسنده کتاب نیز در بخش دیگری از این نشست گفت: کتاب ۱۵ روایت دارد که از بین صحبت های ۹۰ نفر انتخاب شده است. از بین این تعداد ۳۵ نفر مصاحبه شدند؛ مصاحبه ها پیاده شد و در نهایت به ۱۵ نفر رسیدیم. معیار انتخاب هم این بود که تنوع در کتاب رعایت شود و اقشار مختلف با عقاید، سبک زندگی و درگیری های متفاوت باشند. مثلا روایت اول درباره دختر خانمی است که سالم بوده و بعدا معلول شده است. روایت دیگر مادر رقیه است که تلاش می کند کاردرمانی را رها کند و به طب سنتی روی بیاورد؛ همچنین معلولیت های دیگری مثل اوتیسم، پروانه ای و ... در کتاب بررسی شده است.
وی در پاسخ به اینکه چرا حضور پدران در کتاب کمرنگ است گفت: این موضوع چند دلیل دارد؛ من در روایت هایم به این نتیجه رسیدم که نقش پدرها در این زمینه نسبت به مادران کمرنگ تر است چون یک فرایند فرسایشی دارد و پدران چون وقت کمتری در خانه هستند کمتر با فرزندان معلول درگیرند. از سوی دیگر به دلیل صبوری مادران؛ پدران کمتر در معلولیت فرزاندشان نقش دارند. همچنین برخی از مادران می گفتند برخی از پدران از اینکه نسبت معلولیت به آنها بر گردد احساس شرمندگی می کنند و این به فرهنگ ما بر می گردد.
نویسنده اثر ادامه داد: تلاش من این بوده که روایان سطوح مختلف سواد را داشته باشند؛ به هر حال در انتخاب روایت ها تلاش کردم از روایت هایی استفاده کنم که علاوه بر جامعیت موضوع جذابت داستانی هم برای مخاطب داشته باشد.
اعتمادی در پاسخ به این سوال که چرا در کتاب مدام جمله «چرا فرزند من؟» به کار برده شده و آیا این به نوعی زیر سوال بردن توسل نیست گفت: طبیعی است که فرد در فرایند درگیری با معلولیت به این سوال برسد. اما درباره توسل کردن من خودم فرد معتقدی هستم و به مشهد برای شفای فرزندم رفتم اما در کتاب تلاش کردم فقط به سخنان افراد تکیه کنم و در بیان روایت ها امانت دار بودم.
وی تاکید کرد: توسل کردن اگر منتهی به بیقراری فرد باشد درست نیست اما اینکه توسل و دعا منجر به آرامش رسیدن فرد بشود بسیار خوب است.
همراهی همسر نویسنده در نگارش این اثر قابل توجه است
فائضه غفارحدادی نیز در این نشست گفت: از نزدیک از تلاش خانم اعتمادی با خبر بودم و خیلی برای این کتاب زحمت کشیدند چون خیلی از راویها در تهران نبودند و برای یک روایت به سفر میرفتند تا ارزش کار کم نشود و البته در هر سفر ماجراهایی داشتند که قابل توجه است. این کتاب خانوادگی نوشته شده و همراهی همسرشان هم قابل توجه است.
وی افزود: یکی از روایتهای این کتاب درباره پسر خواهر من است و دیروز مادر من کتاب را برای پدرم میخواند. من از تولد پسرخواهرم تا به حال ندیده بودم که مادرم گریه کند که ناراحت شدم اما بعد که صحبت کردیم احساس کردم کارکرد این کتاب درست بوده که خانوادهها با خواندن این روایت میتوانند سبک شوند و خانم اعتمادی این بار را از دوش آنها برداشته است و باید به خاطر این موضوع به نویسنده «پروانهها گریه نمیکنند» تبریک گفت.
پیگیری و پشتکار نویسنده اثر قابل تقدیر است
ابوذر سمیعی از راویان این کتاب نیز در ادامه نشست، تریبون را در اختیار گرفت و گفت: با من برای ثبت زندگی ام ؛تماسهای زیادی گرفته میشود و وقتی خانم اعتمادی تماس گرفتند فکر می کردم این مورد هم مثل بقیه است و به خانم اعتمادی بابت پیگیری و پشتکارشان تبریک میگویم. کاش افرادی از سازمانهای مرتبط در این جلسه میبودند تا با سختیها و شرایط ویژه زندگی ما مواجه شوند.
وی افزود: لفظ مادرزادی یعنی همه مسئولیتهای معلولیت را بر عهده مادر میاندازد و جامعه پزشکی با این همه ادعا، خانوادهها را با مشکلاتشان تنها میگذارند. در این کتاب یکی دو جا عبارت مددکار آمده و هیچ جای کتاب نیامده که ما نیاز به مددکار به طور جدیتری داریم. چند جای کتاب سانسور نشده بود که بسیار مورد توجه بوده و قابل تحسین است.
ای کاش برای هر کدام از معلولیتها یک کتاب داشته باشیم
عبدالله دادخواه؛ روانشناس، معلول و کارشناس سازمان بهزیستی که خود سابقه معلولیت دارد نیز در این نشست گفت: من کسی هستم که با معلولیت زندگی کردهام و وقتی کتاب را میخواندم مادرانی که به من مراجعه میکردند را به یاد میآوردم. نویسنده آن نگرانی و تشویش را کشیده است اما ای کاش برای هر کدام از معلولیتها یک کتاب داشته باشیم. پیشنهاد من این است که خانم اعتمادی درباره هر معلولیت این کار را انجام بدهند. با خواندن این کتاب، مادران همذاتپنداری بیشتری میتوانند داشته باشند و با این واکنشها، میتواند وضع بهتری برای پذیرش معلولیت داشته باشند و این مورد به مادران ما خیلی کمک میکند.
وی افزود: همه دوستان تعریف و تمجید کردند و من از نظر خودم میخواهم بگویم فکر میکنم ای کاش خانم اعتمادی درباره معلولین علایم و شرح بیشتر و کاربردیتری مینوشتند. مثلا درباره بیماری آقای سمیعی باید توضیح بیشتری میدادند و تا جایی که نگارش کتاب اجازه میداد میتوانست مفید باشد.
این معلول روشندل ادامه داد: هنوز هم در خانوادهای ما اولین چیزی که به آن دست مییابند و دامنش را میگیرند دامن دعا و درخواست از خدا و ائمه است و این نشان میدهد که مسائل مذهبی و سنتی و عواطف ما شکل قدیمی دارد و علی رغم این که تلاش میشود این ویژگی را از ما بگیرند اما اینگونه نیست.
کتاب «پروانه ها گریه نمیکنند»حاصل تجربیات خود نویسنده است
پریسا شیرازی از کتابخوانان فعال کتابخانه پارکشهر نیز در این جلسه گفت: شاعرانگی روایت صفر بسیار بیشتر به نظر میآید چون که فصل تجریبات خود نویسنده است. کتاب جملاتی داشت که لازم نیست حتما در خانواده معلول باشیم تا آن را بفهمیم و هر کسی میتواند این تجربه را داشته باشد.
وقتی یک روایت را میخوانم ترجیح میدهم فقط روایت را بخوانم و قلم نویسنده در روایات راوی باید حل شود و تکرار یک عبارت در بخشهای مختلف کتاب، خوشایند نبود. وقتی کتاب را بستم به این دعا فکر کردم که الهی هیچ مادری پرستار فرزندش نشود.
جمال لطفی، کتابدار بخش نابینایان کتابخانه عمومی مصطفی خمینی شهرستان اسلامشهر؛ معلول روشندل دیگری بود که در این نشست گفت: داستان چهارم، ششم، دهم، سیزدهم و پانزدهم این کتاب خیلی روی من اثر گذاشت. در جاهایی از کتاب که میخواندم اشک ریختم و فهمیدم در این زمینه مادرانی هستند که چقدر سختی را تحمل میکنند.
مرضیه یگانه ؛مسئول کتابخانه مرکزی پارکشهر نیز در انتهابی نشست گفت: بیست و چهارمین جلسه نقد کتابخانه پارکشهر به خاطر حضور نابینایان جلوه دیگری گرفته و البته انتخاب این کتاب برای این روزهای است که به مقام مادر اختصاص دارد. مادران دارای فرزندان معلول بسیار ارزشمندند. مادری سخت است و وقتی خدا فرزند معلول را عنایت میکند، سختتر میشود.